رادمهر جان و کیا مهررادمهر جان و کیا مهر، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

پاره های تن من

3

1391/1/14 21:07
نویسنده : سایه
217 بازدید
اشتراک گذاری

صبح ها که از خواب بیدار میشم کلی برای موندنت دعا میکنم کلی نذر کردم که باباتم دوست داشته باشه وقتی بزرگ شی اینارو پاک میکنم آخه نمیخوام بدونی بابات دوست نداره دوست دارم همیشه از بابات خاطره خوب داشته باشی  نمیدونم چرا اینقدر خستم خیلی ضعف دارم هیچی از گلوم پایین نمیره تا میخورم همه بر میگرده بعد بابات میگه همینا ارزشش رو داره؟ آخه اون نمیفهه که مادر شدن چه حسیه دلم میخواد برم صدای قلبتو بشونم نمیدونی چقدر این نگرانی رو دلم سنگینی میکنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

الی مامان
14 فروردین 91 21:12
مامانی مهربون خودت بهتر از هر کسی می دونی که این روزها پیامبری و معجزه حمل می کنی اونی که شما رو پیامبر خودش دونسته هم از معجزه خودش محافظت می کنه هم به دل بابای معجزه مهرش و میندازه مامانا صبورند خیلی ....صبوری کن مامانی خدا نگاهش رو قلب مهربون تو. تو و مسافرتو حفظ می کنه


خیلی ممنون
مامان دانیال خشگله
24 فروردین 91 17:21
سایه جان امیدوارم خدا نی نی تو برات نگه داره نگران نباش خدا خیلی مهربونه......


ممنون